سعید پیوندی جامعهشناس و استاد دانشگاه در فرانسه است. نوشتههای آقای پیوندی را ازجمله میتوانید در کانال شخصی او در تلگرام دنبال کنید.
رویدادهایی که در پی درگذشت محمدرضا شجریان رخ داد، بار دیگر پرده از شکاف عمیقی انداخت که دنیای هنر و هنرمندان مستقل را از حکومتی که با فرهنگ و دنیای هنر بیگانه است، جدا میکند.
یادداشتی از سعید پیوندی: چرا حکومت ایران در قلمروِ قضایی راه پرهزینهترین روشها با کمترین تأثیرات را در پیش گرفته است؟
ساختار خانواده پدرسالارانه در وجه دموگرافیک و جامعهشناسانه آن به پدیدهای حاشیهای تبدیل شده، اما ذهنیت مردانهٔ این شکل از روابط سنتی در میان بخشهایی از جامعه بازتولید میشود.
سنت نخبهکشی در ایران پیشینه طولانی دارد، اما آنچه در چهار دهه اخیر در ایران گذشته و همچنان میگذرد، در مقایسه با همه دورههای تاریخی پیشین بیسابقه است.
داستان ورود ویروس کرونا به ایران از همان ابتدا با پنهانکاری دولت و دیگر نهادهای حکومتی و هرج و مرج مدیریتی آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد.
آنچه امروز در جامعه ایران میگذرد مصداق واقعی نقشی است که یک اپیدمی در مورد درک و تخیل اجتماعی ایفا میکند. کافی است سری به شبکههای اجتماعی ایرانیان زد تا شمار فراوان پرسشها و نکاتی را دید که برای مثال پیرامون باورهای دینی، جنگ میان علم و خرافات و یا نوع واکنش روحانیون مطرح میشود.
زبانها بخشی از سرمایه فرهنگی و هویتی هر جامعه به شمار میروند. با به حاشیه رانده شدن روز افزون شمار بزرگی از زبانها و گویشهای محلی بخشی از تاریخ، هستی معنوی و نمادین، ادبیات، موسیقی، سنتها و فرهنگ مردم هم به فراموشی سپرده میشود. ایران از جمله مناطق بسیار آسیبپذیر از نظر زبانی به شمار میرود.
بازتاب مرگ قاسم سلیمانی در پی حمله هوایی آمریکا در شبکههای اجتماعی و رسانههای حکومتی و مستقل، آینه تمامنمای روانشناسی جامعه امروز ایران است.
برای درک بهتر اینکه هر جامعهای چگونه به آینده خود میاندیشد و برای آن آماده میشود، باید به سراغ سیاستها و رویکرد آن کشور در مورد نسل جوان رفت.
حرکتهای اعتراضی در ایران مانند هر کجای دنیا با چالش سازماندهی درونی خود، شکل دادن به پروژه سیاسی، رهبری و برهم زدن توازن نیرو در سطح جامعه به سود خود مواجهاند. آیا این بار در ایران جنبش اعتراضی میتواند از این آزمون سربلند به در آید یا نه؟
وزیر جدید آموزش و پرورش در واکنش به محرومیت دانشآموزان بهایی نوشت که «اگر دانشآموزان اظهار کنند که پیرو ادیان دیگری بهجز ادیان رسمی کشور هستند و این اقدام آنها به نوعی تبلیغ محسوب شود، تحصیل آنها در مدارس ممنوع است».
اکنون ۴۰ سال است که در ایران از اسلامی کردن سر تا پای جامعه، قوه قضائیه، فرهنگ و مدرسه، دانشگاه و علوم انسانی، سیاست خارجی، بانک و اقتصاد، دولت و مجلس سخن به میان میآید. ۴۰ سال برای به انجام رساندن پروژه سیاسی که در پی برپایی «امالقرای اسلامی» بود زمان کمی نیست.
۱۴ مرداد سالگرد انقلاب مشروطیت ایران ۱۲۸۵ (۱۹۰۶) بود. شاید بدبینترین ناظران سیاسی دوران مشروطیت هم پیشبینی نمیکردند، جامعه ایران ۱۱۳ سال بعد از این چرخش تاریخی هنوز درگیر مسائلی باشد که در آن سالهای آغاز قرن بیستم در دستور کار جامعه ایران قرار داشت.
جنجالی که در ایران بر سر پخش آهنگ ساسی مانکن و شادی و رقص نوجوانان یک مدرسه از سوی شماری از مسئولین و روحانیت به وجود آمد، گوشه کوچکی از جنگ فرهنگی گستردهای است که سالهاست در ایران به گونهای آشکار و پنهان ادامه دارد.
چهار دهه است که نه تنها بخش بسیار بزرگی از کسانی که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میروند به ایران باز نمیگردند که روند خروج متخصصین و دانشآموختگان آموزش عالی هم با وجود فراز و نشیبها همچنان ادامه یافته است.
۴۰ سال پیش برای رهبران حکومت دینی که برای اولین بار قدرت سیاسی را تجربه میکردند آموزش مهمترین ابزار ایدئولوژیک برای تربیت «اسلامی» نسل جوان با ارزشها و هنجارهای دینی بود که میبایست خمیرمایه فرهنگ جدید پسا انقلابی قرار گیرند.
پس از محیط زیست به نظر میرسد این بار نوبت پژوهشگران و کارشناسان جمعیتشناسی است تا به قربانیان جدید پارانویای امنیتی و ایدئولوژیک نهادهای صاحب قدرت در ایران تبدیل شوند.
رأی موافق شورای تشخیص مصلحت به حضور سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد دست کم به طور موقت نقطه پایانی بر بحث و جدلی گذاشت که از سال پیش به این سو پیرامون حضور نمایندگان غیرمسلمان در نهادهای انتخابی محلی در گرفته بود.
استعفای پرسر و صدای کاوه مدنی و بازگشت او به خارج از کشور پاسخ روشنی است به پرسشی که پیرامون بازگشت و یا چرخش نخبگان و نیروهای متخصص دیاسپورای ایرانی در چهار گوشه جهان مطرح بود.
۱۳۹۶ برای جامعه ایران بدون تردید سالی متفاوت از همه ۳۸ سال گذشته تاریخ جمهوری اسلامی بود.
بیشتر