سعید پیوندی جامعهشناس و استاد دانشگاه در فرانسه است. نوشتههای آقای پیوندی را ازجمله میتوانید در کانال شخصی او در تلگرام دنبال کنید.
فلسفه خوک عنوان کتابی است که انتشارات گالیمار فرانسه از لیو شیائوبو، ناراضی سرشناس چینی و برنده جایزه نوبل صلح ۲۰۱۰، منتشر کرده است. نام این کتاب که شماری چند از نوشتههای وی پیرامون اوضاع چین را در خود جا میدهد برگرفته از موضوع یکی از مقالات خواندنی مجموعه است که در آن لیو شیائوبو تحول ذهنی و سیاسی جامعه این کشور را در پی کشتار معروف میدان «تیانانمن» (سال ۱۹۸۹) ترسیم میکند. نویسنده فلسفه خوک را برای توصیف آن شیوه زندگی به کار میبرد که در چین استبدادی به مردم تحمیل میشود.
سال ۱۳۸۹ را بدون تردید باید یکی از سیاهترین سالهای تاریخ آموزش عالی ایران از منظر فضا و آزادیهای آکادمیک و علمی نام داد.
در سالهای گذشته بحثهای فروانی درباره پیشرفت دختران در حوزه آموزشی بهویژه در دانشگاهها مطرح شده است. این پیشرفتها واقعی هستند و یکی از مهمترین ابعاد تحولاتی ژرف را تشکیل میدهند که جامعه ایران شاهد آن است. اما نکته جالب و تاملبرانگیز این است که جهش تحصیلی دختران جوان در درون نظامی رخ میدهد که گفتمانی زنستیز و مردسالارانه دارد و آشکارا به دفاع از نظم مردانه سنتی برمیخیزد.
نیمی از حدود ۶۷۰۰ زبانی که توسط مردم ساکن قاره های مختلف جهان استفاده می شود در حال نابودی است. نامگذاری روز ۲۱ فوریه (دوم اسفند) به عنوان روز جهانی زبان مادری از سوی کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ از جمله واکنش به خطری است که گنجینه غنی و متنوع زبانی بشریت و یا بخشی از میراث فرهنگی تمدن انسانی با آن دست و پنجه نرم می کند.
انقلاب ایران و استقرار جمهوری اسلامی پدیده نوظهوری در منطقه بود: برای نخستین بار نیروهای اسلامگرا موفق شدند همه قدرت سیاسی در یک کشور را از آن خود کنند و نظامی را پایهریزی کنند که سودای برپایی جامعه آرمانی مبتنی بر اسلام شیعی را در سر داشت. با آن که بخشهایی از جنبش مردمی برای مبارزه با استبداد حکومتی به میدان آمده بودند، برجسته شدن نقش آیتالله خمینی به عنوان رهبری فرهمند (کاریزماتیک) و نیز حضور پررنگ نیروهای اسلامگرا سبب شد این انقلاب در ماههای آخر سمت و سوی اسلامی بگیرد.
شاید برای درک دقیق تر آن چه که در ایران و در سطح حکومت می گذرد کمتر چیزی این روزها بهتر از خواندن متن مذاکرات مجلس در جریان استیضاح بهبهانی وزیر راه باشد. این «نمایش ۲ ساعته» سیاسی، آیینه تمام نمای شیوه کار و فرهنگ «مدیریتی» دولت کنونی، هرج و مرج، آشفتگی و ناکارایی نظام دولتی و بن بست روابط میان ارکان های حکومتی است. نمایش ۲ ساعته استیضاح، همچنین کمک می کند تا حرف ها و ادعاهای عجیب و غریب محمود احمدی نژاد درباره «پیشرفت ها» و «جهش» عظیم ایران و شاخص های دولتی نیز بهتر درک شود. شش نماینده ای که به عنوان موافق استیضاح وزیر راه سخن گفتند هر یک ابعادی از مدیریت «امام زمانی» دولت را با ارائه آمار و ارقام و مدارک روشن در برابر افکار عمومی مطرح کردند.
درگيری ها و بحث های ماه های اخير پيرامون مدارس مذهبی اهل سنت فقط نوک کوه يخ رابطه ميان دولت ايران با اقليت های مذهبی را نمايان ساخته است. انحصار طلبی و سياست های شيعه محورانه حکومت در دهه های گذشته نوعی تبعيض آشکار مذهبی را در نظامی که خود را دينی می داند تحميل کرده است. آثار اين سياست ها که نوعی خشونت نمادين عليه اقليت های مذهبی رسمی و پنهان، کسانی که ديندار نيستند و يا با روايت دولتی با دين موافق نيستند در زمينه های آموزشی و اجتماعی به شمار می رود.
رسانههای ایران این روزها به بهانه روز «وحدت حوزه و دانشگاه» بار دیگر به سراغ رابطه میان این دو نهاد فرهنگی و آموزشی رفتهاند.
۱۶ آذر دیگری از راه میرسد با فضایی بسیار متفاوت در مقایسه با همه ۵۶ سال گذشته. این تفاوت هم به زمینه سیاسی امروز ایران بازمیگردد و هم به شرایط و ذهنیت موجود در حرکتها و جنبش دانشجویی. جنبش دانشجویی به خاطر دوام و پایداری در زمان به بخشی از حافظه جمعی جامعه و نهادی نمادین و نامرئی تبدیل شده که حتی در شرایط دشوار و عدم وجود تشکلهای دانشجویی هم از نسلی به نسل دیگر دانشجو منتقل میشود. هیج حکومتی در نیم قرن گذشته نتوانسته است روح ۱۶ آذر را در کالبد دانشگاه از میان ببرد.
محمود احمدینژاد رویای کشوری ۱۲۰ میلیونی را در سر میپروراند. وی چند بار در طول سالهای گذشته به مسائل مربوط به رشد جمعیت پرداخته تا نارضایتی خود را نسبت به انقلاب جمعیتی خاموشی که جامعه ایران در دو دهه گذشته از سر گذرانده بیان کند. درک حرفها و انتقادهای رئیس دولت کار چندان دشواری نیست.
شعاراسلامی کردن دانشگاه ها از همان ابتدای انقلاب و به ویژه پس از انقلاب فرهنگی ۱۳۵۹ همواره مورد تاکید قرار گرفته بود. اما واژه «بومی سازی» شعار جدیدی است که به نظر می رسد مفهومی فراتر از اسلامی کردن دارد و بیشتر با هدف توجه به واقعیت های محلی، غرب زدایی صوری و مفهومی و نیز پرهیز از به کار گیری نظریه هایی که در کشورهای غربی ساخته و پرداخته شده اند، به کار می رود. با آن که این دو مقوله در متن نقدها و حملات جدیدی که به دانشگاه و علوم انسانی می شود با یکدیگر به کار می روند، ولی همزمان معنای آنها یکی نیست. برای ورود به بجث ابتدا باید روشن کرد مبنای اختلاف کجاست و تا کجا امکان یک بحث انتقادی وجود دارد.
در ايران بار ديگر بحث پيرامون پديده "فرار مغزها" و دامنه و چند و چون آن بالا گرفته است. کامران دانشجو و معاونين او برای اثبات نظر خود به بازگشت ۹۶ درصد از ۱۲ هزار و ۵۰۰ بورسيه اعزام شده از سوی وزارت علوم به خارج از کشور اشاره می کنند. اما همزمان گفته نمی شود که اين بورسيه ها کمتر از ۳ درصد کل دانشجويانی را تشکيل می دهند که از سال ۱۳۶۰ به اين سو از ايران خارج شده اند.
شايد در دو سال گذشته کمتر واژه ای مانند "جنگ نرم" تا اين اندازه در ادبيات سياسی ايران رايج شده باشد. استفاده امروزی از اين نظريه تازه کشف شده به آن اندازه گسترده شده که دولتمردان و دست اندرکاران سياسی، امنيتی و نظامی برای برخورد يا توضيح پديده های اجتماعی گوناگون به اين واژه متوسل می شوند و معنا و مصداق های آن هم هر روز گسترده تر می شود.
مطلب «آخر و عاقبت يکی از کشورهای حامی فتنه ۱۳۸۸» که در صفحه نخست کيهان ۲۹ مهرماه چاپ شده يکی از صدها نمونه انعکاس گسترده اعتراضات سنديکايی و احزاب چپ فرانسه عليه طرح قانون بازنشستگی در رسانه های دولتی و همسو در ايران است.
بحث درباره گسترش حضور بخش خصوصی در آموزش عالی درايران بار ديگر به ميان کشيده شده است. کميسيونی که در مجلس بروی برنامه پنجم عمرانی کار می کند از جمله به طرح واگذاری بخشی از فعاليت های دانشگاه های دولتی به بخش خصوصی پرداخته است.
خبرگزاری فارس نتيجه نظر خواهی (استفتاء) از ۱۱ شخصيت دينی پيرامون اختلاط دختران و پسران در دانشگاه را منتشر کرده که حاوی اختلاف نظرهای جدی در ميان آنها است. به گفته حجتالاسلام محسن محمودی امام جمعه ورامين اين شخصيت ها (سيدعلی خامنهای، جعفر سبحانی، سيدعلی حسينی سيستانی، لطفالله صافی گلپايگانی، سيدعلی علوی گرگانی، سيد يوسف مدنی تبريزی، حسين مظاهری، ناصر مکارم شيرازی و حسين نوری همدانی) به پرسش زير پاسخ داده اند : «اختلاط دختران و پسران در برخی مراکز آموزشی مانند دانشگاهها و عدم نظارت جدی بر اين مراکز، ضمن ايجاد زمينههای گناه و خودآرايی، موجب رکود علمی و ايجاد رقابتهای ناسالم و حرکات غير اخلاقی شده، به طوری که بسياری از خانوادهها و دانشجويان از وضعيت موجود رنج میبرند.آيا شرعا اين اختلاط جايز است، وظيفه مسئولان آموزش عالی کشور و متوليان اين مراکز چيست» (۱۲ مهر ۱۳۸۹).
با آغاز سال تحصيلی جديد حدود ۱۳ ميليون دانش آموز روانه مدارس شدند. در مهر ماه سال ۱۳۷۸ يعنی ۱۱ سال پيش شمار دانش آموزان ايران از مرز ۱۹ ميليون نفر هم گذشته بود (۱). بدين ترتيب پس از چندين دهه افزايش منظم شماردانش آموزان ايران، از سال ۱۳۷۹ کشور ما برای نخستين بار وارد مرحله رشد منفی تعداد کسانی که به تحصيل اشتغال دارند شد. رشد منفی که نخست از سال ۱۳۷۵ در مدارس ابتدايی آغاز شده بود بتدريج همه سطوح آموزشی را در بر گرفت و پی آمد مهم آن هم کم شدن ۶ ميليونی (۳۰ درصد کل) تعداد دانش آموزان در طول ۱۰ سال گذشته بوده است.
مدارس و دانشگاههای ایران سال تحصیلی جدید را در شرایطی ویژه آغاز میکنند. وزارت علوم و فنآوری و وزارت آموزش و پرورش تابستان بسیار پرکاری را پشت سر گذاشتند و تقریبا هفتهای نبود که در آن مسئولین دولتی از تغییرات و طرحهای جدید برای دگرگون ساختن نظام آموزشی سخنی به میان نیاورده باشند.
بازخوانی چند و چون شکل گيری فرهنگ مرگ و شهادت دوستی در ميان بسيجی ها يکی از نکات مهم جامعه شناسانه سال های جنگ است. پرسش مهمی که در برخورد با اين پديده به ميان می آيد اين است که اين جوانان با چه درک و ذهنيتی بسوی بسيج کشانده شدند و جذابيت شهادت و فرهنگ مرگ دوستی در ميان آنها داری کدام معنا بود؟
بیشتر